هههه

ساخت وبلاگ
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند.

اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.».....استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند.

چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند....آنها به اولین مسأله نگاه کردند که ۵ نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال ۱۵ نمره ای پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود:

" کدام لاستیک پنچر شده بود ؟"



***



فضانوردان ناسا : از فضا فقط دو رشته ی طویل روی زمین معلوم است
اولی دیوار چین
دومی صف سبد کالا

*

مصاحبه پرفسور سمیعی رو با bbc میدیدم دو کلمه انگلیسی قاطی حرفاش نگفته!
طرف رفته دوبی برگشته زبون مادریشو فراموش میکنه :|

*

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻣﯿﺮﯾﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﺬﺍﺭﯾﺪ ﺟﻮﺭﺍﺑﺘﻮﻥ ﺑﻔﻬﻤﻪ ﻋﺠﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﮔﻢ ﻣﯽ ﺷﻪ!!

*

یه بار تو برگه امتحانم انقدر چرت و پرت نوشتم به جرم توهین به شعور استاد به کمیته انضباطی دانشگاه معرفی شدم!!



***



پـیـرمـردِ عـاشـق بـه زنـش گـفـت : بـیـا یـادی از گـذشـتـه هـای دور کـنـیـم. مـن مـیـرم تـو کـافـه مـنـتـظـرت و تـو بـیـا سـر قـرار بـشـیـنـیـم حـرفـای عـاشـقـونـه بـزنـیـم.
پـیـرزن قـبـول کـرد.
فـردا پـیـرمـرد بـه کـافـه رفـت. دو سـاعـت از قـرار گـذشـت ، ولـی پـیـرزن نـیـومـد.
پـیـرمـرد مـتـعـجـب و نـگـران بـه خـونه بـرگـشـت .
وقـتـی وارد خـونه شـد ، دیـد پـیـرزن تـو اتـاق نـشستـه و داره گـریـه مـیـکـنـه .
مـتـعـجـب ازش پـرسـیـد : چـرا گـریـه مـیـکـنـی ؟؟؟
پـیـرزن اشـکـاشـو پـاک کـرد و گـفـت :
بـابـام نـذاشـت بـیـام !!!



***



ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ …
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯼ ﺳﻮﻧﻮﮔﺮﺍﻓﯽ ﺭﻭ ﻣﯿﮕﻢ
ﭼﯿﻪ ؟ ﻫﻤﺶ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﺮﻑ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﯿﻦ؟



***



پروفایل بعضی از این دخترا تو وبلاگاشون:
آرومم
صبورم
مهربون
دوست داشتنی
خانوم
از دروغ بدم میاد
وفادار
خو لامصب یهو مینوشتی زن زندگیم دنبال شوهر میگردم!
چرا حاشیه میری آخه؟:|



***



چی تنته چیست؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
رایج ترین سوال پسرها پشت تلفون برای شروع
خاک بر سری!
جوابم هم همیشه تاب و شلوارکه!!!
وسط سیبری هم باشن میگن تاب شلوارک....!!!



***



چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.
از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت،
خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می برد.
دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند.
در حال مستاصل شد...
از دور بقعه امامزاده ای را دید و گفت:
ای امام زاده گله ام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.
قدری باد ساکت شد و چوپان به شاخه قوی تری دست زد و جای پایی پیدا کرده و خود را محکم گرفت.
گفت:
ای امام زاده خدا راضی نمی شود که زن و بچه من بیچاره از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی.
نصف گله را به تو می دهم و نصفی هم برای خودم...
قدری پایین تر آمد.
وقتی که نزدیک تنه درخت رسید گفت:
ای امام زاده نصف گله را چطور نگهداری می کنی؟
آنهار ا خودم نگهداری می کنم در عوض کشک و پشم نصف گله را به تو می دهم.
وقتی کمی پایین تر آمد گفت:
بالاخره چوپان هم که بی مزد نمی شود کشکش مال تو، پشمش مال من به عنوان دستمزد.
وقتی باقی تنه را سُرخورد و پایش به زمین رسید نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت:
مرد حسابی چه کشکی چه پشمی؟
ما از هول خودمان یک غلطی کردیم
غلط زیادی که جریمه نداره



***



ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﻡ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺕ ﺑﺸﻢ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺷﺒﻬﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﻓﻠﺴﻄﯿﻦ ﺭﻭ ﺍﺯﺵ ﺑﮕﯿﺮﻡ :| !!!



***



آرتور اش قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد.
طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند.

یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: "چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"
آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:
در سر تا سر دنیا بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند.

حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند.
از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند
و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند
پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند.
پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را می یابند.
چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند.
و دو نفر به مسابقات نهایی.
وقتی که من جام جهانی تنیس را در دست هایم می فشردم هرگز نپرسیدم که "خدایا چرا من؟"
و امروز وقتی که درد می کشم، باز هم اجازه ندارم که از خدا بپرسم :"چرا من؟



توپولی...
ما را در سایت توپولی دنبال می کنید

برچسب : هههه,هههه نكت,هههه meaning,هههه مضحك جدا,هههه نكت متزوجين,هههه مضحك جدا 2015,هههه مضحك جدا 2016,هههه فيس بوك,هههه نكت 2010,هههه لايفوتكم, نویسنده : t-boy2014a بازدید : 173 تاريخ : جمعه 19 شهريور 1395 ساعت: 16:53